چه ساده اند آنها که فکر می کنند من عکس تو را به دیوار های قلبم آویزان کرده ام ... آن ها نمی دانند که من دیوار های قلبم را به عکس تو آویخته ام ...
نمیدانم چرا مینویسم ولی این را میدانم که نمینویسم تا حقانیت ثابت کنم , حقانیت این خاندان اظهرمن الشمس است و آن را که عیانست چه حاجت به بیان است ! مینویسم چون لذت میبرم از اینهمه جاه و منقبت , از این همه حلاوت ! مینویسم چون نمیدانم چرا همیشه خوبان مظلوم بوده و هستند , سید جواد هم به عشق مولاش مظلوم شد و مظلوم شهید شد (شهید عشق) .
این مردمی که به حضرت علی می گفتند نماز نمی خونه , دیگه می خواستید به سید رحم کنن !
سید جواد مثل اربابش بود , آره ; به امام حسین وضو میگرفت ولی تو قتلگاه بهش سنگ میزدن و میگفتن کافره !!!
به قول آقا رضای هلالی شاید صدا و سیمای ما سید جواد رو نمیشناخت ! ولی از این حرف حمید خان علیمی هم نمیشه گذشت که میگفت : تلویزیون برا آسید جواد خیلی کوچیک بود !
به قول حمید آقای علیمی , سید بزرگتر از این دنیا بود , برا همین نتونست بمونه !
هرکس حسین گفته که ذاکر نمیشود مردم غلام فاطمه کافر نمیشود ...
فاطمه (سلام الله علیها) یک مظهر است. یک تیپ است. یک مکتب است. یک راه است. یک فرهنگ است. یک دختر است. یک همسر است. یک مادر است. و یک زن است. فاطمه(سلام الله علیها) شخصیتی است که چهره ی او را اسلام ترسیم کرده است.
آنگاه که به گذشته اش بر می گردی او را می یابی اش که دختر یک خانواده است ولی نقشش " ام ابیهاست". کمی گام فراتر می نهی او را در خانه ی محقر علی (علیه السلام) پیدا می کنی.خانه ای که اثاثیه ی آن عشق است و ایثار و اخلاص و ایمان... جایی که در آن کودکانی را پرورش خواهد داد که فردای تاریخ را دگرگون خواهند کرد.
او دختر پیغمبر است ولی فروتر از دیگر زنان شهر می زید. او چیزی نمی خواهد .چرا که از اول می دانست همسر چه کسی شده است. علی(علیه السلام ) ، کسی نیست که در چهار چوب یک زندگی عادی قرار گیرد و تنها به نقش پدر و همسری خود بپردازد.
می دانست که شوهرش دائم در جهاد خواهد بود . می دانست که همسرش دریاست و زندگی دریا یک عمر آشفته و طوفانی است. او دائم در حال " شدن " بود. و اینگونه زندگی را برگزیده بود تا بیاموزد دائم در آموختن باشد.
کمی می آیی جلوتر و فاطمه(سلام الله علیها) را در قلب اجتماع می یابیاش. زنی که مسؤل است در برابر جامعهاش. در پی احقاق ارزش های کتمان شدهی همسرش، شب های مدینه را با لحن افشاگرانه اش می آشوبد. و آنجاست که می بینی زینب چگونه خطابه کردن را از کی و کجا آموخته است.
و فاطمه(سلام الله علیها)الگو وتیپ زنی می شود که اسلام می خواهد. یک مظهر زنده از زنی که متعهد است، مسؤل است. بی تفاوت نیست. و در زمانی که مسجد به مانند این روزگار تنها جایی برای عبادت و ختم نبود و به عنوان یک پایگاه اجتماعی که تمام کارها و تصمیم های مهم در آن گرفته می شد. فاطمه(سلام الله علیها) را می یافتی ، که علی(علیه السلام) را سعی می کرد به یاد مردمانی بیاورد که هماره آرزو داشتن که علی (علیه السلام) کاش یک قرن زودتر از آنها می آمد یا لااقل 50سال دیرتر از آنها...مردمانی که همیشه با علی(علیه السلام) اختلاف داشتند . و می بینیم یک زن چگونه در خانه است .همسر خوب و مادری نمونه است. ولی جامعه اش را فراموش نمی کند. و چنان در جامعه اش غرق می شود که گمان می کنی هرگز این زن را خانواده ای نیست.
فاطمه(سلام الله علیها)امام زمان خویش را درک کرده بود. می دانست در چه عصری است. تعصب ها را می شناخت. و به همان اندازه مردم روزگارش را ...
برای فرار از زن مرتجع سنتی موروثی و گرفتار نشدن در تیپ زن تحمیلی وارداتی بزک کرده ... بهترین پناهگاه اسلام است و زیباترین الگوی آن که برای هر نسلی و هر عصری حرف هایش و کارهایش تازگی دارد... کسی نیست جز فاطمه(سلام الله علیها) ...
و او بهترین اسوه است برای کسی که چگونه بودنش را انتخاب کرده است.