چرا دور از خدا اعتقاد داره سید ذاکر , شهید شد؟ (4)
سید می دونست توی چه راهی قدم گذاشته و به هیچ چیز جز رسیدن به یار فکر نمی کرد , وقتی سید می گفت همه جا آقاست , همه جا جلوه ی آقاست , واقعا با ایمان قلبی این حرف رو می زد , چون واقعا نور ارباب رو در همه ی جای زندگیش دیده بود , برای ما ها که دل سیاهمون حجاب شده تا نور ارباب رو ببینیم حرف سید خیلی عجیب و غیر باوره.
یک روزی یکی از شاگردان مرحوم رجبعلی خیاط بهش میگه یه دعایی به من یاد بده تا بتونم امام زمان(عج) رو ببینم , مرحوم خیاط این دعا رو یاد میدن به شاگردشون و بعد از یه مدتی شاگرد از مرحوم خیاط گله می کنه که چرا امام زمان (عج) رو ندیدم , مرحوم خیاط میگن یادته فلان روز داشتی از محل کار خودت خارج می شدی بعدش یه آقای سیدی رو دیدی که مجذوبش شدی و بهش سلام دادی؟
اون آقا حضرت مهدی (عج) بودن !
حالا این رو می خواستم بگم که مرحوم خیاط به جایی رسیده بود که بدون حضور فیزیکی در اون محل دید که امام زمان (عج) در اون محل حضور داشتن ولی شاگردش با اینکه در اون محل بود به خاطر همون حجابی که گفتم نتونست ارباب مهدی رو ببینه , سید هم این اتفاق براش صدق می کرد و اون حجاب رو از بین برده بود و به خاطر همین در همه جای زندگیش ارباب رو می دید. منظورم این نیست که با چشم ظاهر ارباب رو می دید , اون با چشم دل هزاران بار ارباب رو دیده بود , اصلا با چشم ظاهر دیدن چه ارزشی داره؟
هر کی تونست با چشم دل ارباب رو ببینه اونوقت اون میشه دیدن ارباب وگرنه مثلا چند دقیقه ارباب رو دیدی چی میشه؟
بعد یه مدتی اثرش از بین میره اما اگه با چشم دل ارباب رو ببینی هیچ وقت اثرش از بین نمیره و همیشه در دلت یادش هست و زندگیت میشه امام زمانی , اون وقت هر کاری می کنی امام زمان رو حاضر و ناظر بر اعمالت می بینی , اونوقت آب هم می خوری میگی این آب رو می خورم به امید اینکه اربابم زودتر بیاد تا در رکابش نوکری کنم.
سید خودش به اربابش گفت : " آقا چندتا رفیق بودیم از بچگی با هم بودیم , اما این عَلمت رو به دوش من دادی , آقا چندتا دادش از بچگی توی خونه بودیم اما این عَلمت رو به دوش من دادی" .
سید می دونست آقا اون رو لایق این دونسته که عَلم ِ سبزش رو به دستش بده و تمام سعی خودش رو کرد که عَلم داره خوبی برای ارباب غریبش باشه , ارباب به خیلی از ماها این عَلم سبز رو یک بار داده اما ما قدرش رو ندونستیم و بی معرفتی کردیم و باعث شدیم ارباب عَلم رو از ما بگیره , اما سید قدر این نظر و محبت ارباب رو دونست و تا آخرش هم عَلم رو به دوش کشید تا در راه اربابش شهید شد , سید هنوز هم با اینکه از دنیا رفته اما عَلم داره اربابش هستپ تا 1000 سال مردم با صدای سید برای اهل بیت(ع) اشک می ریزن و ناله می کنن , هر کس رو که آقا انتخابش کنه میشه جاویدان ...
بشنو از این می پرست می زده *** داستان می خوری در میکده
دوش رفتم بر در در میخانه ای *** تا بگیرم ساغر و پیمانه ای
بر در میخانه دیدم ناگهان *** می پرستان جمله با شور و فقان
حسین , حسین , حسین ...
آقا جونم توی این زمونه مست شدن در عشق حسین , گناه ِ بزرگی هست که غیر قابل بخشش هست اما کسی که مشروب می خوره گناهی نمی کنه بلکه ثواب هم داره.
آقا جونم بیا تا این همه بی دینی و کفر تموم بشه , ارباب مهدی آقا دیگه دلی برامون نمونده , دیگه هیچی برامون نمونده , آقا بیا دیگه !!!
آقا منتظریم تا بیای و انتقام خون مادرتون رو بگیریم , آقا جانم عموتون حضرت ابوالفظل العباس (ع) که بر سر مزار پاک و مطهر مادر مظلومتون گفتن که :
مادر ...
مادر کاش من بودم،..
مادر من بودم کی جرعت می کرد به تو اهانت کنه؟
کی جرأت می کرد دل ِ زینب رو بشکنه؟ ...
آقا ای کاش من هم بودم , بودم تا نذارم اون بی حرمتی و بی احترامی به مادرتون بشه , کاش بودم تا زندگیم رو برای مادرتون فدا کنم , اما ارباب جان , من اون موقع نبودم اما الان که هستم , آقا بیا تا به آرزوم برسم , آقا بیا تا منم بتونم توی انتفام خون مادرتون سهمی داشته باشم , آقا دیگه نمی خوام توی این دنیا بین این مردم زندگی کنم ,
آقا بیا , آقا زندگی بدون ِ شما هیچ لذتی نداره , آقا هر طرف نگاه می کنیم فقط گناه !!! فقط گناه !!! فقط گناه ...
آقا دیگه توی آینه به خودم هم نمی تونم نگاه کنم , آقا همه غرق ِ گناه شدیم , همه دنیا پرست شدیم ...
آقا تعصب داشتن به شما گناهه , آقا اگه بین ِ یه مشت شیعه بشینی , یه سنی بیاد داخل اگه یه نفر حرف از حقِ ِ شما و حق ِ شیعه بزنه , همه شیعه ها طرف اون سنی رو می گیرن , انگار یه شیعه هستی بین یه مشت سنی !!!