پرسش و پاسخ هایی در رابطه با زندگی آسید جواد ذاکر (2)
5 ) س : یعنی لوا الزینب همون شیفتگان حضرت رقیه هست ؟
ج : راجع به هیئت لواءالزینب سلام الله علیها ; بقول حمید آقا علیمی و همونطور که در پست بالا عرض کردم علاقه سید به این نام مقدس زیاد بود , به قولی قبل از عمومی شدن و به سر زبان افتادن , یکی دو جلسه نیز در شهر اصفهان برگزار شد بنام هیئت لواءالزینب سلام الله علیها و بعد از اون جلسه سیــد عزیز با یکی از دوستان بنام آقای حاج حسن کاظمی (مسئول فعلی هیئت لواءالزینب سلام الله علیها ) در صدد تشکیل هیئت عمومی شدند در شهـــــــــر قم ; که هیئتی بصورت عمومی در شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 1383برگزار شد و بحمدالله جلسات روز به روز پررنگتر از قبل می شد و این جلسات حال حاضر هیئت لواءالزینب سلام الله علیها از عنایت خاصه حضرت زینب سلام الله علیها وهمان نفس زدن سیــد در این هیئت باصفــا بود که مانــدگار شده , البته ناگفته نمانــد همت دوستان علی الخصوص حسیــن آقا عینی فرد در برپایی و برگزاری این چنین جلسات هیئت بی اثـــر نبود .
6 ) س : سید ذاکر برادر یا خواهری داشت ؟ بعد از فوتش به خدا 10 تا داداش پیدا کرده بود , صد تا مادر پیدا کرده بود ...
این رو تو شب هفتش تو قم که بودم فهمیدم , به خدا از هر کی می پرسیدم یکی میگفت داداششم , یکی میگفت پسر عموشم و ... یه مقدار میشه در رابطه با خانواده سید توضیح بدید ؟
ج : آقا میــر محمد ذاکری , فرزند میر حبیب ذاکری , متولد فیرورق از توابع شهرستان خوی , یک داداش دارن بنام میر حسین و یک خواهر . مادر آسید جواد وقتی که سید 3 ساله بودن از دنیا رفتن و سرپرستی سید یا به نوعی تربیت بچه ها بدست خانم "اختــر علو" افتاد , خانمی که برای مادری کم نذاشت برای فرزندان , که الانم در شهر فیرورق در منزل پدری سید تنها زندگی میکنن , اخوی سید الان قم حضور دارن و متأهل و قبلاً طلبه بودن و خواهر آقا سید هم در شهر خوی زندگی میکنن .
سید جواد عزیز بیشتر از اقوام و فامیل با خانواده مادری در ارتباط بود و میشه گفت بهترین دوستان دوران نوجوانی و جوانی قبل از حضور در شهر قم , پسر دایی ها و پسر خاله های سید بودند . ولی بفرموده و تأیید فرمایش شما سید بعد از فوت خیلی کس و کار پیدا کرد ,کس و کاری که زمان حیات , سیــد حتی از ترس کتک خوردن از اونا شبانه به فیرورق می رفت و صبح برمی گشت ...
اینان اقوام سید بودند , البته پدر عزیز آقا سید جواد ذاکر, مرحوم میــر حبیب ذاکری در سال 1383 که چشم از دنیا بستن , روحانی بسیار بزرگوار و مداح اهلبیت علیهم السلام هم بودند ; و جالب اینکه خاندان سیــد همه مداح بودند , که بعدها فامیلی , ذاکری به همین خاطر به این خانواده داده شد .
خیلی حرفها هست که حسشو پیدا کنم خواهم گفت ...
عکس متعلق به قبر شریف پدر سید جواد در قبرستان شهر فیرورق هست .
7 ) س : حمید آقای علیمی یک بار به شهر فیرورق اومده بودن و با یک مداح نوجوونی مداحی کردند به نام سید رضی ذاکر که همه میگفتن داداش کوچیکشونه ؟
ج : مراسم دومین سالگرد آسید جواد که تو فیرورق برگزار شد , حقیر هم بعنوان تصویربردار اون جلسه اونجا آمده بودم ; آقای سید رضــی ذاکری , یکــی از پسر عموهای سیــد جواد عزیز بودن که تا قبل از اومدن حمید آقا به جلسه مداحی میکردند ! و الانم توی همون شهر(فیرورق) مشغول جلسات خودشون هستن!
8 ) س : قضیه درگیری لفظی حاج رضا قصاب با سید جواد چه بود ؟ بعد سید که میاد قم و بیمار میشه حاج رضا دوباره پیش سید برمیگرده ؟
ج : بله شایعات متعدد و پست سر این ذاکــر مخلص بود , به حدی که خیلی همچنان حیــا رو کنار گذاشتن و پشت ســر میت نیز حرف میزنند, ولی واقعیت قصه اینه , تا اونجا که حقیر اطلاع دارم میشه گفت که تنها دوست فوق العاده صمیمی آسیــد جواد ذاکر , حاج رضا قصاب (مسئول هیئت دیوانگان کاشان) بودند ,زمانی که سید برای اولین بار به کاشان رفتن , قصه اش به این حال است : آقای سید علی سجادی (مسئول هیئت شیفتگان حضرت رقیه سلام الله علیها) توی کربلا با حاج رضا قصاب آشنا میشن و بعد آقا رضا از آقای سجادی برای حضور در جلسات کاشان دعوت میکنن (البته بعد از سفر کربلا) که آسید علی و یکسری از دوستان دیگه همراه با سید جواد به کاشان میرن , آسید جواد هم اونجا کنار بقیه ذاکرین سابق دیوانگان میخونن و بعد از ناملایمات یکسری از دوستان و حواشی های شدید بر علیه سید جواد , سیــد تصمیم گرفت که قم رو ترک کنه و به کاشان برن , این از نحوه آشنایی با دیوانگان .
الحق ارتباط بسیار نزدیک
سید جواد با این پیرغلام اباعبدالله علیه السلام(حاج رضا قصاب) قابل توصیف نیست , بعد
از مدتی که سید در کاشان اقامت دارند , به
اصفهان میرن و باز دلتنگ حرم کریمه اهلبیت علیها سلام دوباره در اوج شهرت به قم برگشتن
که جلسه محرم 83 که در پست های قبلی بهش اشاره شد در همان ایام سکونت در قم برگزار
شد و میشه گفت که تنها شخصی که از اول بیماری حتی بقولی با جیب خالی کنار سید جواد
بود شخص حاج رضا قصاب بود .