پرسش و پاسخ هایی در رابطه با زندگی آسید جواد ذاکر (3)
9 ) س : یک مسئله ی که بین دوستان و هیئتی هاست اینه که سید جواد ذاکر کربلا رفتند یا خیــر ؟
ج : باید عرض کنم که خیر! زمان صدام ملعون که دوستان سید میرفتند هرچند اصرار کردند, خود سید نمی پذیرفت برای رفتن و حتی بعد از سقوط حکومت بعث , هم خیلی از دوستان و رفقا نزدیک کربلایی شدن و سیــد باز قبول نکرد و بقولی منتظر دعوت نامه مستقیم از حضرت ارباب روحی فداه بود که این دعوت نامه در اوج شهرت و محبوبیت و جوانی در سحرگاه 15 تیرماه 1385 همزمان با شهادت ام العباس علیها سلام امضــاء و تأیید شد و سیــد عزیز ما برای همیشه کربلایی شدن .
10 ) س : سوال هام زیاده و خودتون میبینید که هر حرفی میزنم یه مستند هست و جواب شما یه سند براشون !
ولی کلا تو شب و روز و خیال به فکر فرو میرم که حسین آقا عینی فرد و حمید علیمی , حالا حواشی رو بزاریم کنار سید علی مومنی , اگه خدا نکنه بلایی سرشون بیاد دیگه من هم باید بمیرم ! مخصوصا حسین عینی فرد که به نظر من کل وجودشو به روضه هدیه کرده , خدا نفسش رو همیشه گرم نگه داره و همه بلاها رو ازشون دور نگه داره !
ج : حرفتون رو قبول دارم !
راجع بند اول فرمایش شما , من این پست رو ایجاد کردم که رو سنــد و مدرک حرفهام رو بزنم و خیلی هایی که سید رو از نزدیک ندیدن و یا با صدای سید حسینی شدن . خیلی حرفها , تهمت ها و فحش هایی که همچنان به این سیــد غریب میدن رو میشنون و چون نمیتونن ثابت کنن مجبورن سکوت کنن !
راجع به این ذاکرین عرض کنم , حمید آقا علیمی که انصافاً ادب , اخلاق و دل پاک و رحیمی دارن که همه رو ارباب عالم علیه السلام به ایشون هدیه داده , دیدی چه نفس گرمی هم داره !
راجع به سیــد علی مؤمنــی بدون تعارف , اطرافیانش دارن کاملاً به اسم طرفداری تخریبش میکنن و نمیدونم خود سید علی آگاه هست یا خیـــر !؟
حسین عینی فرد هم فرزند استاد , شاعــر و ذاکر و فخرالمادحین حاج غلامرضا عینی فرد هستش دیگه ! خدا شاهده از ادب و معرفت پیش این خانواده کم میاری . (یک جای دیگه عرض کردم) حمید آقا علیمی میفرمودند :
آدم وقتی پیش حاج غلامرضا و آقازاده هاش میشینه , تازه ادب این خانواده رو میبینه , میفهمه که چقدر خودمون بی ادبیم , از بس ادب دارن خانواده عینی فرد ...
خدا همه ی ذاکرین , نوکران , پیرغلامان و همه ی حسینیان عالم رو حفظ کنه و روح اونا که بین ما نیستن شاد کنه !!!
آمیـــــــــــــــــــــن
11 ) س : ماجرای مهدی مکانیک و سید جواد چی بود ؟ اینکه میگفتن مهدی مکانیک معتاد بود و غیره ! والا نمیدونم شایعه هست یا نیست , بر حسب شنیده هام این سوال رو پرسیدم ؟ من شنیده ام سید جواد , آقا مهدی رو به راه راست کشونده ؟
ج : آقا مهدی که فامیلیش رو نمیدونم که معروف به (مهدی مکانیک) هست , یکی از بچه هیئتی های اخیر هستن که با نظر خاص اهلبیت علیهم السلام و صدای قدسی آسید جواد هیئتی شدن , بخاطر همین جریان , حضور داشتن تو جلسات سید جواد , اکثراً جلسات آخری سید که حالا عده ای ایشون رو بعنوان میاندار میشناختن و میگفتن که ایشون مسئولیتی چه هیئتی و چه میانداری نداشتن !!! و فقط بعنوان یک سینه زن تو هیئات که آسید جواد بودن حضور داشتن , الانم تو شهر قم هیئتی دارن بنام محفل شاه علقمه که شبهای چهارشنبه برپاست .
12 ) س : چی شد که سید جواد با مداحانی هم چون حمید علیمی و حسین عینی فرد و سید علی مومنی آشنا شد ؟
من شنیدم قبلنا که سید و حمید با هم تو دیوانگان میخوندن , خیلیا ناراحت میشدن که چرا حمید میخونه باید میکروفون رو به سید بدن تا همش سید جواد ذاکر بخونه ؟
ج :
راجع به نحوه آشنایی حمید آقا با سیـد
خود حمید آقا میگفتن که از کودکی مداح بودن و تو مدرسه و جمع دوستان خودشون تو اصفهان میخوندند , بعداز مدتی یا سال 80 یا 81 (حضور ذهن ندارم دقیق) همراه با دوستانشون برای مراسمات 28 صفر مشهد علی بن موسی الرضــا علیه السلام مشرف میشن و اونجا سیــد رو توی صحن قدس میبینن که مراسم داره و بعد از اون جلسه با سید آشنا میشن و از طریق آقا سید به دیوانگان میرن و الان بحمدالله یکی از بهترین مادحین و ولایی ترین ذاکرین و الحق از یادگاران سید جواد هستن.
راجع به نحوه آشنایی حسین آقا عینی فرد
سیـد جواد در زمان نوجوانی چون مداحی میکردن در شهر خودشون و میشه گفت که تموم سبک هاش بصورت تقلید از حاج غلامرضا عینی فرد بود , خلاصه ارادت بسیار زیادی به این استاد و پیرغلام صدیق سیدالشهداء علیه السلام داشتن , به حدی که 2 سال ایام ماه محــرم از فیرورق به زنجان میومدن و در جلسات زینبیه زنجان شرکت میکردن و جالب اینجاست که چون تو شهر زنجان کسی رو نداشتن تموم شبها بعداز جلسه رو توی چمن پارک و بوستانهای شهر استراحت میکردن (به نقل از حاج غلامرضا).
تا بعداز مدتی با اخوی حسین آقا عینی فرد (حاج محمد عینی فرد- رئیس شورای شهر زنجان) آشنا میشن و زمینه چیده میشه که به محضر حاج غلامرضا میرن و به نوعی و به گفته آسید جواد مسیر زندگیشان تغییر می کند و ارتباط صمیمی حاج محمد عینی فرد با سید جواد باعث میشه که سید جواد مدتهای زیادی رو بعنوان شاگرد حتی تا آخرین روزهای پربرکت زندگی در محضر استاد عینی فرد باشن, حسین آقا هم در ایام 28 صفر همراه با ابوی بزرگوار به مشهدالرضا علیه السلام مشرف میشن و توی صحن قــدس سید جواد رو درحال مداحی میبینن و بعداز جلسه خودشون رو بعنوان فرزند کوچک حاج غلامرضا معرفی میکنن . خلاصه مطلب آسید جواد از حسین آقا میخوان که شروع به مداحی کنن , قابل ذکر اینکه تا قبل از این حسین آقا مداحی نمیکردن و با عنایت حضرت حجت روحی فداه و کمک سید جواد , حسین آقا عینی فرد بعنوان مداح شروع به نوکری میکنن و الان بحمدالله خیلی ها عطر و بو و مرام و سبک سید جواد رو در حسین عینی فرد میبینن !!!
راجع به آسید علی مؤمنی
- حریم : من اطلاعی راجع به ایشون ندارم از دوستان هر کی اطلاعاتی داره بگه ما هم استفاده کنیم !
- زمانی که سید جواد بیمار بود آسید علی مومنی , سید جواد رو آورد خونشون . اون موقع که مریض بود , سید جواد فریاد میزد به خاطر همین موضوع , صاحب خونه سید علی مومنی میاد سید علی رو از خونه میندازه بیرون . به گفته ی یکی از بزرگان هیئت دیوانگان حسین (ع) کاشان که گفت سید علی مومنی زندگیشو به پای سید جواد گذاشت . اینو گفتم که یه عده ای بدونن و گرنه خود آسید علی مومنی این حرفو به کسی نگفته , حتی خودم به آسید علی گفتم این جریانو و ایشون تایید کردن , اما دیگه چیزی دربارش نگفتن.
- حریم : بله توی ایام بیماری آسید جواد (منزل سید علی مؤمنی) هم بودند مدتی و پدر سیدعلی زحمت کسیدن ولی بدون تعارف نه به اندازه آقا سید علی مبشر (جانباز سرافراز جنگ تحمیلی , کسی که از بعد از فوت سید جواد ذاکــر , مشکل افسردگی گرفتن و همچنان حال روحیشون خوب نیست ) و خیلی از عزیزان متأسفانه بخاطر شباهت اسم (سیدعلی) حق آقا سید علی مبشر رو ضایع میکنن , هرچند عمــراً کسی از دوستداران سید جواد این عزیز رو بشناسه که چقدر آدم مخلص و بزرگواریست . این نکته رو هم اضافه کنم که در زمان بیماری سید جواد خیلی کسانی بودن که پشت پرده بیش از حد به سید اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها کمک کردند :
از جمله حاج حسین فخار (صنایع گوشتی پردیس قــم) که میشه به جــرأت گفت بیشتر هزینه های بیمارستان سید و هزینه های شیمی درمان سید رو پرداخت کرد و هیچ وقت ازشون اسمی برده نشد . و خیلی دوستان دیگه !!!
یا آقای رضازاده از تهران که در زمان شیمی درمان سید در بیمارستان تهران , حتی اجازه ندادن سید از غذای بیمارستان بخورن و دائماً به سید می رسیدند !!!
بله اینان خدمت کردن شب و روز به سلاله حضرت زهرای شهیده سلام الله علیها
و قصد گنده شدن و رو سیه شدن پیش مادر سادات سلام الله علیها... رو نداشتند .