کودک شب زنده دار و بیدار دل
به نقل از خانواده محترمش :
سید جواد از همان کودکی علاقه زیاد به شب زنده داری و بیداری در شب داشت . شب محرم سر و پوشاننده اسرار است بیاد دارد که سید جواد سه ساله چه درد دلهایی با او کرده و این اسرار کودکی را باید از شب پرسید که او در دل شب چه می گفت .
بعضی اوقات در هنگام خواب بعد از بیداری شبانه خانواده می گفتند : که می دیدیم چیزی زیر لب زمزمه می کند اما نامفهوم و متوجه نمی شدیم . خانواده اش می گفتند روزی دقت کردیم که ببینیم چه می گوید دیدیم سید جواد دارد این آیه از سوره کهف را تلاوت می کند : " ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا " همان آیاتی که سید الشهدا در کوفه هنگام خطبه خوانی خاتون دو سرا زینب کبری (ع) تلاوت کردند.
طی طریق بین زمان وصال یار *** کاین طفل یک شبه ره صد ساله می رود
رشته ای بر گردنم افکنده دوست *** می کشد هر جا که خاطر خواه اوست
آری کودکی سید جواد در روضه و اشک و ناله بر شاه مظلومان گذشت و سید جواد به سنین بلوغ رسید تا جایی که در آزمون ورودی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی قبول شد اما شاید ناخواسته و ندانسته او به سمتی کشیده می شد .
ظاهر کار این بود که او باید به دانشگاه برود وادامه تحصیل دهد اما او در مدار مغناطیس بسیار قوی قرار گرفته بود که او را به سمت خویش می کشید مغناطیس به نام عشق آل محمد , آهن ربایی که بجای آهن دل می ربود و یه سمت خویش می کشید .
دیار قم حرم آل الله و مزار فاطمه معصومه (س) او و یکی از آشنایان خانوادگی به نام سید حمید فتاحی که ایشان نیز در کسوت روحانیت مشغول به تحصیل دینی بودند به سمت کعبه رضوی و مزار گم شده فاطمی حرکت کرد و ناگاه خویش را در دل این کعبه دید .
تو گویی قم را صدا می زد که سید جواد به این سو بیا و او که منتظر ندایی از جانب دوست بود نه به پا بلکه با سر این مسیر را آمد و وارد قم . این وادی ایمن خدا و حرم اهل بیت و شهری که از ابتدای تاسیس جز شیعه در بنای آن دخالت نداشته است آغوش خود را گشود تا این بار سیدی غریب و مظلوم را در دل خود جای دهد .