سید جواد ذاکر ، یکی که مثل هیچکس نبود

آسید جواد ذاکر در اوج رفت و همیشه هم در اوج باقی خواهد ماند

سید جواد ذاکر ، یکی که مثل هیچکس نبود

آسید جواد ذاکر در اوج رفت و همیشه هم در اوج باقی خواهد ماند

سید جواد ذاکر  ، یکی که مثل هیچکس نبود

بسم رب ارباب بی کسان مولانا حسین بن علی (ع)

چه ساده اند آنها که فکر می کنند من عکس تو را به دیوار های قلبم آویزان کرده ام ...
آن ها نمی دانند که من دیوار های قلبم را به عکس تو آویخته ام ...

نمیدانم چرا مینویسم ولی این را میدانم که نمینویسم تا حقانیت ثابت کنم , حقانیت این خاندان اظهرمن الشمس است و آن را که عیانست چه حاجت به بیان است !
مینویسم چون لذت میبرم از اینهمه جاه و منقبت , از این همه حلاوت !
مینویسم چون نمیدانم چرا همیشه خوبان مظلوم بوده و هستند , سید جواد هم به عشق مولاش مظلوم شد و مظلوم شهید شد (شهید عشق) .

این مردمی که به حضرت علی می گفتند نماز نمی خونه , دیگه می خواستید به سید رحم کنن !

سید جواد مثل اربابش بود , آره ; به امام حسین وضو میگرفت ولی تو قتلگاه بهش سنگ میزدن و میگفتن کافره !!!

به قول آقا رضای هلالی شاید صدا و سیمای ما سید جواد رو نمیشناخت ! ولی از این حرف حمید خان علیمی هم نمیشه گذشت که میگفت :
تلویزیون برا آسید جواد خیلی کوچیک بود !

به قول حمید آقای علیمی , سید بزرگتر از این دنیا بود , برا همین نتونست بمونه !

هرکس حسین گفته که ذاکر نمیشود
مردم غلام فاطمه کافر نمیشود ...

آخرین نظرات
نویسندگان

۵۴ مطلب با موضوع «روایت های در رابطه با سید جواد ذاکر» ثبت شده است

۰۱
آبان

کلیپ دیده نشده از سید جواد ذاکر در غسالخانه و مداحان حاضر در مراسم

مداحان زیاد بودند از جمله : حاج عبدالرضا هلالی  ,حمیدرضا علیمی , علیرضا شریف , سید علی مؤمنی , حسین عینی فرد ,  نریمان پناهی , جواد مقدم(غسالخانه) , محسن صائمی , محسن طباطبایی , جعفر باقری , حاج محمد کمیل , حسین سیب سرخی , اسلام میرزایی , سعید قانع , مهدی اکبری , ابراهیم رحیمی , سید مهدی میرداماد , احد قدمی , مهدی مختاری , حجت الاسلام دارستانی , حجت الاسلام میردامادی , آیت الله ابطحی (نماز میت رو خوندن) , آیت الله سجادی , حاج آقا توکل(بعداز تشیع تشریف آوردن) , محسن فیضی و ...

 

پخش آنلاین ویدئو با فرمت MP4


مدت زمان : 4 دقیقه 15 ثانیه
حجم فایل : 19.4 مگابایت

دانلود
  • دیوونه شهر عاقلا
۲۹
مهر
دلنوشته سید علی مومنی به یاد آسید جواد ذاکر

تقدیر و خدا و اهل بیت (ع) مرا با سید جواد ذاکر آشنا کرد که زندگیم و راه و روشم و جنونم را با حضـورشان تغییر و تحـول دادند که از بخت بد به رحمت خـدا رفتند و دل شیدای مرا در این دنیـای فـانی در به در کـردند ، که البته به عقیده بنـده بـا رفتنشـان درس بـزرگی به ذاکـرین اهل بیت (ع) دادند که بنده در این مبحث قصد دارم که چند نمونه از آن دریای بیکران را بازگو نمایم که بنده با حضـور در کنار ایشان چه چیزهایی آموختم و چه چیزهایی را به عینه دیـدم که ره هزار ساله سلوک و معرفت را یک شبه طی نمودم ...

سید جواد ذاکر جوانی بود پر شور و با محبت و خونگرم که مصاحبت با وی هر فردی را واله و شیدای او میکرد و بنظر حقیر تاریخ دیگر نظیرش را نخواهد دید ، سید جواد ذاکر مردی بود از تبار نور که با مرگش تولدی دیگر یافت ...

عده ای به من این خرده را میگیرند که اینقدر او را امامزاده نکن در صحبت هایت، ولی باید به عرض این عده از کم خردان برسانم که سادات آل پیغمبر (ص) خواهی نخواهی امامزاده هستند و نیازی به گفتن حقیر نیست ، همانطور که حضرت محمد (ص) فرمودند :
خوبی سادات را بخاطر خودش بخواهید و بدی اش را بخاطر ما ...

سید جواد ذاکر بدی هیچ ذاکری را نمیگفت و بخل نداشت و همه ما دخیلان اهل بیت (ع) را با همه خـوبی ها و بدی ها دوست داشت و همیشه نکات مثبت همه را می دید و در مورد بدی ها سعی میکرد راهنما باشد ، البته نه با حرف بلکه با عمل ...

نمیخوام برای هزارمین بار جریان آن جوان عرق خور را گوشزد نمـایم که همه شمـاها بهتر از بنده در جریانش هستید ...

بنده همنشینی طولانی مدتی با آن جواهر لایذال داشتم ، گاه اوقات که به ایشان میگفتم سید جواد فلانی با تو لج کرده است و یا چنین حرفی را فلان جا پشت سرت زده، میفرمود سید علی عیبی نداره چون مداح جد ماست دوسش داشته باش ، منم که دوسش دارم ، ولش کن ...

سید مظلوم بود ، مظلوم به معنـای واقعی ، اکثریت ملت مــداح را در سی دی میبینند یا نهایتا در مجلسی جایی ، با او نشست و برخـاست آنچنـانی ندارند و نمیدانند پشت پرده چه خبر است بدین علت حرفهایی می زنند که بدتر از هزار نوع زخم و خنجر است برای آن مداح ...

بعنوان مثال خیلی جاها بحث بود که می گفتند سید جواد ذاکر تکبر دارد محل کسی نمیگذارد و سر سنگین است ...

بگذارید جـواب این تهمت را بنده با این لفظ بدهم که ذاکـر یا هـر فـردی که از دنیـا دل بکند و دلخوشی از مردم نبیند حتی از اطرافیان بسیار نزدیکش شما خودتان قضاوت کنید که آیا دلسرد میشود یا خیر؟

سید جواد محبوب اهل بیت (ع) بود و نیازی به کسی نداشت ، امیر المومنین (ع) هم یک عمر نماز شب خواند وقتی در محراب به شهادت رسید کوفیان گفتند مگر علی نماز بلد بود ؟

بله این حرف مردم ماست ...

سید جواد ذاکر جوانی با معرفت و لوتی بود و این برای اهل دل ثابت شده است ...

سید جواد حرف عادی اش نیز دلنشین بود چه برسد به خواندنش برای ارباب ، اگر او سی دی هایش ممنوع بود و خودش هم کافر بود چرا بعد فوتش تمام موسسه های ایران سی ی هایش را فروختند و خوردند ؟ که هنوز که هنوز است سر سفره سید جواد خیلی ها دارن سیر میشن ...

پس او کافر نبود این مردم بودند که کافر بودن  و بد بودند و بد ذات ...

یک موسسه معروف در تهران که نیــازی به بردن نــامش نیست وقتی سی دی های سید را قبل فوتش میخواستی می گفت : او کـافر است ، دست نشـانده است ، سی دی هــایش را نــداریم و نمیفروشیم ، آن وقت بعد فوتش تا دید بازار بازار سید جواد است بر سر در موسسه اش نوشت:
سید آسمانی شد و شروع کرد به پخش و توزیع سی دی های سید جواد ...

یعنی کافری که بنظر اینان کافر بود جایش در عرش پاک خداست یا باز همان حرف من ؟ که خودشان کافر بودند ...

همچین فردی مادر تاریخ نزاده و نخواهد زایید، بنده با کمال صراحت عرض می نمایم که با تمام مداحان بوده ام ، با تمام ذاکرین اهل بیت بوده ام و نشست و برخاست داشته ام ، ولی کسی مانند سید جواد ذاکر ندیدم که نه شهوت خواندن داشته باشد و نه نفس شیطانی ... و این چیزی بود که اهل بیت (ع) فقط به سید جواد ذاکر داده بود چونکه در خواندنش برای جدمان اخلاص داشت

اخلاص واقعی ...

  • دیوونه شهر عاقلا
۰۷
مهر

خاطرات حاج رضا قصاب از سید جواد ذاکر

سید جواد فقیرترین آدم دیوونه ها بود ، حاج رضا قصاب می گفت : من همیشه تو هیئت پول جمع می کردم واسه کمک به هیئت ، وقتی می رسیدم به سید ، می گفتم : (به شوخی) آسید جواد تو هم یه کمکی بکن همه کمک کردن ، می گفت : دست می کرد تو جیباش می گفت به جان مادرم حضرت زهرا یه 100 تومنی ندارم.

قابل توجه مداحانی که میلیونی پول میگیرند .

رضا قصابی می گفت هیچکس به اندازه ی من این بچه رو نمی شناخت ، قسم می خورد و می گفت : از شیراز زنگ زدن ، یه نفر گفت : حاج رضا ۲۰ میلیون می دیم آسید جواد ۲ ساعت بیاد برامون بخونه فقط یه روز ۲۰ میلیون !!!  می گفت به جد سید ، من ترسیدم به علی قسم بهش بگم که ۲۰ میلیون بهت می دن برو واسه حسین بخون . گفتم دیگه شاید واسه خودمونم نیاد بخونه . اگه بهش بگم می گفت حالا ما مداح دعوت می کنیم می گه ۳ میلیون بریزید به حسابم تا بیام . یا خیلی از آدمایی که با پای برهنه می خواستن برن کربلا ولی حالا ...

حاج رضا قصاب تعریف کردند که یک روز تو ایام بستری بودن سید جواد یک مشکلی برام پیش اومده بود ، رفتم به آسید جواد سر بزنم ، و قتی وارد اتاق شدم ، سید تا چشاش به من خورد ازم پرسید چیه ؟

بهش گفتم هیچی یک کم بهم ریختم ، به من گفت : بشین تا یک روضه حضرت رقیه سلام الله علیها برات بخونم ، شروع کرد به خوندن و دوتایی مثل دیوونه ها داشتیم بخودمون میزدیم و تو حال خودمون نبودیم ، روضه که تموم شد ، اومدم از اتاق بیرون که برم تو حیاط بیمارستان ، دیدم بیشتر پرستارها تو ایستــگاه پرستاری دور هم جمع شدند و داشتن گریه میکردن !!!


  • دیوونه شهر عاقلا
۰۷
شهریور

ﺩﻝ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﻟﺒﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ...

ﺍﯾﻨﻮ ﺍﻭﻝ ﺟﻠﺴﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺿﺢ ﺑﮕﻢ ﺍﮔﻪ ﻭﺳﻂ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﯾﮑﯽ ﻋﮑﺲ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻦ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺫﺍﺭﻡ ﺯﻣﯿﻦ ...
ﻣﻦ ﯾﻪ مثال  ﺑﺰﻧﻢ ، ﺁﻗﺎﯾﻮﻥ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﺮﻩ ﺍﺯ ﯾﻪ ﮐﻮﺭﻩ ﺩﻫﺎﺕ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ، ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺍﺳﻤﺶ ﺗﻮ ﻧﻘﺸﮥ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ، ﯾﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﻩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻗﺼﺮ ﺧﻮﺩﺵ ، ﻫﺮ ﮐﻼﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﺬﺍﺭﻩ ، ﮐﻼﺱ ﻣﺮﺍﻭﺩﺕ، ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ، ﮐﻨﯿﺰ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ، ﺍﯾﻨﻮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺨﺮﻩ ، ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ ...
ﺍﻭﻥ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﯿﺮﺁﺧﻮﺭ، ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺒﻬﺎﯼ ﺷﺎﻩ ﺭﻭ ﺗﯿﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ، ﺩﻝ ﺑﺪﻩ ...
 ﻣﺜﻼ ﺑﮕﻪ ﯾﻪ ﺍﺳﺐ ﻣﯽ ﺩﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺸﯽ، ﻣﺜﻞ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻪ ، ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ کندن ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ،  « ﯾﺰﮐﯿﻬﻢ ﻭ ﯾﻌﻠﻤﻬﻢ ﺍﻟﮑﺘﺎﺏ ﻭﺍﻟﺤﮑﻤﺔ ...  »
ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﻪ ﺗﺎ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﺨﺮﻩ، ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﮐﻪ ﺟﻠﺴﮥ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻓﻘﻂ ﻣﮑﺎﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺘﻪ ..
ﺩﻟﺘﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ، ﺩﻝ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﻟﺒﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ...
ﺍﮔﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﯾﮑﯽ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺑﺎﺧﺘﯽ .. "
ﻣﯿﻼﺩ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺭﻗﯿﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺳﺎﻝ 81 ﮐﺎﺷﺎﻥ

  • دیوونه شهر عاقلا
۱۰
مرداد

 یکی که مثل هیچکس نبود


نوزده سال بیشترنداشت که به اوج شهرت خود درمداحی رسید ، ماجرا از آن شروع شد که اهل ظاهرسازی نبود ، سبک وسیاق تازه ای برای خودش داشت و شورش گیرا بود . آن روزها درمجالس خبراز شورهای این چنینی نبود ، از همین رو سروصدایی راه انداخته بود وجوانان زیادی را به مجلس روضه ی اهلبیت میکشاند که با مجلس بیگانه بودند .

او همیشه به جوانان تأکید داشت که حسینی بشوند نه هیئتی !

زیرا اگر گرم هیئت بشوید حسینتان را آنگونه که خود دوست دارید و باب میلتان است میسازید و هرکس با میل شما مخالف باشد میگویید با حسین(ع) مخالف است ولی اگر حسینی باشید هیئت و رفتارتان را برمبنای حسین میسازید!

هیئتی شدن کاری ندارد کافیست ریش بگذارید و با پیراهن مشکی ازاین هیئت به آن هیئت بروید! حسینی شدن است که مشکل است .
عده ای از مداحان پایتخت نشین و برتخت نشین که در رأس آنها "م- ا "بود از شهرت و محبوبیت این جوان نوزده ساله وحشت و یا حسادت کردند ! وکار را در تبلیغات به جایی رساندند که نوارهای آن جوان در دست مردم حکم نوارهای غیر مجاز را داشت . هیچکس حاضرنبود با او دریک مجلس بخواند !

یک روز به او برچسب  ایادی انگلیس می زدند  ، روزی دیگر میگفتند : « مجلس امام حسین (ع)  به کجا کشیده شده که یک بچه سوسول مداح شده » ،  یک روز میگفتند : بیش از اندازه می و مستی در اشعارش دارد و این بو دار است  ! یک روز دیگر به او برچسب کافر بودن و مرتد بودن زدند!
تمام حسادت ها و عقده های خودرا درپشت نوای "وای اسلاما" پنهان کردند. آخرمگرمی شود بیست سال داشته باشی و بدون حتی یکبار نشان دادنت درتلویزیون جوانها اینگونه از به اصطلاح  "پیرمداحان ایران" وکسانی که تمام تریبون ها دستشان بود بیشتر دوستت داشته باشند ؟!

بیست سال بیشترنداشت و هیچکس جز اهلبیت پشت او نبود ،  حتی آن سالها که بیماری اش شدید شده بود و از لحاظ جسمی نحیف و ضعیف شده بود ، وقتی یکبار برای زیارت و مداحی به حرم سلطان انس وجن علی ابن موسی الرضا(ع) رفته بود طرفداران "م-ا" ،  "س-ح" ، "م-ک" به دستورخود آنها او را درحرم امام رضا (ع) به قصد کشت زدند و از حرم که قلمرو خود میدانستند بیرون انداختند . او کسی رانداشت و تنها کسی را که آنجا میشناخت آقا امام رضا (ع) بود و با هق هق گفت : شمارا دست همین آقا میسپارم !
آن جوان کم سن وسال کسی نبود جز  « سیدمحمدجواد ذاکرطباطبایی » که دربین مردم به سید ذاکر معروف شده بود . بعدازآن محبوبیت سید ذاکر دربین مردم روز به روز فزونی یافت .

او سه دیدگاه داشت که باعث سواستفاده بدخواهانش برای ضربه زدن به او میشد :

1- او عقیده داشت ورود به مجلس امام حسین (ع) حتی برای کسانی که حسین راقبول ندارند ، برای رفع سوالاتشان آزاد است وکسی حق ندارد به کسی که در مجلس اباعبدالله آمد توهین کند ، حتی اگر دیدگاهش با ما یکسان نیست .
اومیگفت من به « سگ حسین » بودن اعتقاد دارم و میگویم سگ حسین هستم . کسی مجبور نیست تکرار کند و کسی حق ندارد مرا برای این عقیده ای که دارم شماتت کند . ( جالب اینجاست که بعد از اوخیلی از همین آقایان از واژه "سگ " استفاده کردند ولی گویا برای خودشان اشکالی نداشت) .

2- اغراق بخشی ازشعراست و دلیل بر این نیست که وقتی چیزی در شعرمیاید عقیده واقعی ما باشد ! اگرمیگویم علی(ع) خداست اغراق است و دلیل بر باور قلبی من نیست ، با بنده خداهستیم و مرید مولا علی(ع) .

شاهنامه فردوسی سراسر اغراق است تا قدرت رستم رانشان دهد ، اغراق درشعر اهل بیت کفر نیست . ( جالب اینجاست که بعدازاوخیلی ازهمین آقایان مضمون هایی به شدت کفرآمیزدر اشعارشان  آوردند ولی گویا برای خودشان اشکالی نداشت ) .

3- عقیده داشت منبر، روضه ، اهل بیت فقط و فقط جای مدح و ستایش اهل بیت است و نبایدچیز دیگری گفته شود ، او عقیده داشت وقتی روی منبر روضه عقاید سیاسی و شخصی خود را به عنوان درست ترین عقیده بیان میکنیم و باالاجبار میخواهیم که مردم بپذیرند و چیزی غیرازاهل بیت را بیان میکنیم باعث میشویم آن کسی را که با ما اختلاف سلیقه دارد از دستگاه اهل بیت زده کنیم ، چون ما تریبون داریم ولی او ندارد !

اوعقیده داشت فداکاری جوانانمان در انقلاب و دفاع مقدس حاصل مجالس اباعبدالله  است ، پس ما باید فقط ازحسین بگوییم .  مردم با درک وشعور خود ، راه حسین را میفهمند وخود میفهمند چه کسی دراین راه است و چه کسی نیست !  چه چیز خوب است و چه چیز بد!  این یعنی توهین به شعورآنها و خراب کردن مجلس آقا . (جالب اینجاست که بعد از او خیلی از همین آقایان با اسم حامیان رهبر کارهای بسیاری خلاف گفتار رهبرانجام دادند و حتی در روزهایی که رهبر دغدغه داشت که اتحاد مردم کشور حفظ شود با تندروی های مشکوک مدام آتش اختلاف بین مردم را زیاد میکردند و نام رهبر را فقط برای سنگر کردن  اشتباهات خود استفاده میکردند و باعث بدبین شدن مردم به نظام میشدند ) .

عقیده سوم او بیشتر باعث شد که بدخواهانش حربه ای تازه برای ضربه زدن به اوپیدا کنند : چرا او در روضه ها رهبر ایران را دعا نمیکند؟ چرا دعوت بیت رهبری را رد کرده است؟ او یک مداح ضد انقلاب است ! موج جدیدی از تهمت ها از سمت همان مداحان افراطی به سمت او سرازیر شد و او تنها یک چیز گفت : « افتخار میکنم که رهبرم حسینی است وخود حسینیه داراست! » .
چند مداح به دلیل نادانی عده ای آنقدر قدرت گرفتند که گویا خود رهبر نیزبرای حفظ وحدت هیئتیون در برخورد کردن با آنها احتیاط میکرد ، اماچندین بار غیرمستقیم رفتارآنهارا مورد سرزنش قرار داد !

جالب اینجاست که بسیاری ازتریبون های صداوسیما نیز در دست آنها بود و هرچیزرا خودشان دلشان میخواست نشان میدادند و میگفتند . حتی یکبار(م- ا)گفته بود باید گوش این جوان راگرفت و ازقم پرت کرد بیرون !
دقیقأ همان موقع وقتی از سیدجواد پرسیدند نظرت درمورد (م- ا) چیست ؟ گفت : آدم لوطی و بامرامیست!
آن روزها وقتی خیلی ها به سید از رفتار این مداحان گله میبردند با تمام دلخوری هایی که داشت میگفت : کسی که روبروی من و دشمن با من است را مردم به چشم نوکر امام حسین  نگاه میکنند و محترم میشمارند و دوستش دارند پس به حرمت امام حسین چیزی به او نگویید تا خود مولا هرآنچه مصلحت میداند برایش رقم بزند !
سید برخلاف آنها که حتی پس از مرگ سید هم کاملأ مستقیم دست از سراوبرنداشتند ، هیچگاه از کسی در مجالسش مستقیم گله و شکایت نکردکه مبادا باعث خراب شدنش بشود . او از هیچکس به بدی اسم نبرد ، از هیچکس!
او خیلی چیزها را میدانست و نگفت ، خیلی چیزهارا ! فقط به حرمت دستگاه اباعبدالله(ع) . مداحان افراطی حتی به تشییع جنازه او نیامدند و حتی پیام تسلیت هم نفرستادند !
کاش فقط اینها بود  (م- ا) وشاگردانش که تمام تریبون ها در اختیارشان بود ازصداوسیما خواستند  چیزی از سیدجواد نشان ندهند و حتی از تشییع جنازه پرجمعیت  او که تمام کشور را تکان داد کوچکترین خبری نگفتند !

هنوزهم که هنوز است پس از هشت سال تصویر و صوتی ازسیدجواد ذاکر از صداوسیمای ما پخش نشده است!

مگرسه بار غیرمستقیم :

یکبار استاد محمداصفهانی(خواننده) از وی یادکرد! یکبار علیرضا دبیر(کشتی گیر) و یکبار امیرحسین صادقی(فوتبالیست) !!!

(م - ا) درمصاحبه ای که مدتی پیش انجام داد ، گفته بود : ما هنوز در مورد دوره سید ذاکر باید به خیلی ها جواب بدهیم!!! (توجیه جالبیست واقعأ)

(س- ح) نیز که همیشه به شهرهای مختلف در سفراست دراظهار نظری جدید گفته است : سعادت نداشتم از نزدیک سید ذاکر را ببینم چون او در قم بود و ما تهران !!! ( این نیز توجیه بسیار جالبی بود) .

اگرچه امروزخیلی ها ، حتی دشمنانش نیز از دوستی خود باسید میگویند و هرروزخاطره ای جدید از او درست میکنند! و یا نوحه هایش را بازخوانی میکنند و یا عکس ها و فیلمهایی که با او دارند را رو میکنند و یا میسازند ! و یا مدام درمجالس خود از او یاد میکنند و اگرچه بعضی از دوستان نزدیک او نیز راه سید را فراموش کرده و از اسم او فقط برای سواستفاده های شخصی استفاده میکنند! اما مردم ایران و دوستداران اهل بیت هیچوقت روزهای آخر و غربت سیدجواد را فراموش نمیکنند. مردم ایران فراموش نمیکنند تنهایی های سید را و ظلم هایی که درحقش میشد را ... « زمستان میرود و رو سیاهی به ذغال میماند... » .

کاش آنهایی که تا دیروز دشمن سید بودند و امروز پس از هشت سال و بعداز کارهای ناشایستی که انجام داده اند یادشان افتاده سید ذاکری هم بوده است و نوحه ی اورا بازخوانی میکنند شهامت این را داشتند که بگویند آن روزها اشتباه کرده اند!

حال سکوت قبرستان نو قم هرروز با صدای خش خش برگهای زیرپای دوستداران سیدجواد شکسته میشود و نوید بهاری را میدهد که در اندیشه مردم روز به روز شکوفاتر و نمایان تر میشود . صدایش در تمام اذهان میچرخد گویی که هنوز زنده است : « حسینی بشوید نه هیئتی ، پرشور باشید اما با شعور . هرکسی دم ازحسین زد ، دلیل برآن نیست که حسینی است ! نوکرحسین اگر نسبت به حسین(ع) اندازه یک سگ هم ادب و وفا داشته باشد باشخصیت ترین آدم خواهد شد ... حسین نوکر با ادب میخواهد ، نه فقط گریه کن ! »


                                                     یادش گرامی  و مرامش پاینده ...



  • دیوونه شهر عاقلا