سید جواد ذاکر ، یکی که مثل هیچکس نبود

آسید جواد ذاکر در اوج رفت و همیشه هم در اوج باقی خواهد ماند

سید جواد ذاکر ، یکی که مثل هیچکس نبود

آسید جواد ذاکر در اوج رفت و همیشه هم در اوج باقی خواهد ماند

سید جواد ذاکر  ، یکی که مثل هیچکس نبود

بسم رب ارباب بی کسان مولانا حسین بن علی (ع)

چه ساده اند آنها که فکر می کنند من عکس تو را به دیوار های قلبم آویزان کرده ام ...
آن ها نمی دانند که من دیوار های قلبم را به عکس تو آویخته ام ...

نمیدانم چرا مینویسم ولی این را میدانم که نمینویسم تا حقانیت ثابت کنم , حقانیت این خاندان اظهرمن الشمس است و آن را که عیانست چه حاجت به بیان است !
مینویسم چون لذت میبرم از اینهمه جاه و منقبت , از این همه حلاوت !
مینویسم چون نمیدانم چرا همیشه خوبان مظلوم بوده و هستند , سید جواد هم به عشق مولاش مظلوم شد و مظلوم شهید شد (شهید عشق) .

این مردمی که به حضرت علی می گفتند نماز نمی خونه , دیگه می خواستید به سید رحم کنن !

سید جواد مثل اربابش بود , آره ; به امام حسین وضو میگرفت ولی تو قتلگاه بهش سنگ میزدن و میگفتن کافره !!!

به قول آقا رضای هلالی شاید صدا و سیمای ما سید جواد رو نمیشناخت ! ولی از این حرف حمید خان علیمی هم نمیشه گذشت که میگفت :
تلویزیون برا آسید جواد خیلی کوچیک بود !

به قول حمید آقای علیمی , سید بزرگتر از این دنیا بود , برا همین نتونست بمونه !

هرکس حسین گفته که ذاکر نمیشود
مردم غلام فاطمه کافر نمیشود ...

آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب با موضوع «اشعاری در وصف سید جواد ذاکر» ثبت شده است

۱۸
دی

کتاب مجذوب الحسین

شاد روحش ذاکر دیوانه ها     ***   شمع جانسوز همه پروانه ها

ذاکر دیوانه ها امشب کجاست    ***   شاید امشب روضه خوان کربلاست

شاید امشب پیش حیدر می رود    ***   یا بسوی شاه بی سر میرود

راست می گفت که دلش درگیر بود    ***   بر سر کوی حسین زنجیر بود

راست می گفت که همیشه در تب است    ***   کلب کوی عمه جانش زینب است

سد جواد از این زمانه سیر شد    ***   مثل زهرا مادر خود پیر شد

مثل مادر کرده بودی این دعا    ***   خواستی مرگ سریعت از خدا

ای که می گفتی که او مرتد شده    ***   از سرای حق پرستی رد شده

ای که کافر کرده ای او را خطاب    ***   روز محشر سهم تو گردد عذاب

  • دیوونه شهر عاقلا
۳۰
آبان

دیوانه ای که از قفس آخر پرید و رفت


پای مرا به مجلس آقا کشید و رفت    ***       دیوانه ای که از قفس آخر پرید و رفت

دلگیر بود , طعنه ی ما را شنید و رفت     ***   شکر خدا که فاطمه او را خرید و رفت

از خاطرم نمی رود آن سوز , آن صدا   ***    یک یا حسین گفت و دلم رفت کربلا

او شامل عنایت پروردگار شد    ***   پای حسین ماند اگر ماندگار شد

روزی که رفت کشورمان داغ دار شد   ***   دلهایمان میان حرم بی قرار شد

هرگز نمرد ,  رمز دوامش حسین بود   ***   او یک رفیق داشت که نامش حسین بود

دیدم به خواب خوش که به دستش پیاله بود  ***   در بین روضه روی لبش آه و ناله بود

او با رسول ترک سحر هم پیاله بود   ***   کنج بهشت نوکر خانم سه ساله بود

هر کس حسین گفته که ذاکر نمی شود   ***   مردم! غلام فاطمه کافر نمی شود

رفتی و مستجاب شد آخر دعای تو   ***  رفتی و جور شد سفر کربلای تو

پیچیده است باز به گوشم صدای تو   ***  امشب میان مایی و خالیست جای تو

پس روزی جنون من امشب رسیده است    ***   سید زمان روضه ی زینب رسیده است


  • دیوونه شهر عاقلا